باران عشق ؛ سكوت سنگين كه مي شود
يكتاي عاشقانه اي سر ميزند از او
تك زنبقي كه در ميان دشت لاله ها
باران كه مي بارد خدا در ميزند از او
[حالا تو اين سكوت سنگين را شكسته اي]
در فصل پاييزي كه در اين دشت لاله ها
تك زنبق يكتاي او تنها شكفته است
در او بهار است و شكفتن ؛ فصل زندگي
بي او خزان است و در او باران شنفته است:
[تصنيف عاشقانه ي باران عشق را]
باران كه مي بارد ، "خدا دلتنگ روي توست"
يعني تويي تك قطره ي تنهايي خدا
حالا كه تو شبنم شدي در كنج چشم او
ديگر نمي شود دلت از قلب او جدا
[حالا تويي تك زنبق تنهايي خدا]
يكتاي عاشقانه اي سر ميزند از او
تك زنبقي كه در ميان دشت لاله ها
باران كه مي بارد خدا در ميزند از او
[حالا تو اين سكوت سنگين را شكسته اي]
در فصل پاييزي كه در اين دشت لاله ها
تك زنبق يكتاي او تنها شكفته است
در او بهار است و شكفتن ؛ فصل زندگي
بي او خزان است و در او باران شنفته است:
[تصنيف عاشقانه ي باران عشق را]
باران كه مي بارد ، "خدا دلتنگ روي توست"
يعني تويي تك قطره ي تنهايي خدا
حالا كه تو شبنم شدي در كنج چشم او
ديگر نمي شود دلت از قلب او جدا
[حالا تويي تك زنبق تنهايي خدا]
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 13:48 توسط دختر اردیبهشتی
|